بارگیری صفحه

ارتباط بین چرایی و انگیزه‌های درونی و بیرونی

اینکه به‌کلی فقط باانگیزه‌های بیرونی به جلو حرکت کنیم تله خطرناکی است که می‌تواند منجر به‌دور شدنمان از فلسفه زندگی و چرایی‌مان شود. از طرفی انگیزه‌های بیرونی همیشه ماندگار نیستند؛ ولی انگیزه‌ای که با فلسفه زندگی و چرایی ما همراه شود، ماندگار و جاودانه است.

چرایی و انگیزه‌های درونی و بیرونی

انگیزه‌های درونی و بیرونی

در مسیر چیرگی در رهبری، هر رهبری باید در کنار داشتن فلسفه چرایی هر کاری، برای دستیابی به عملکرد عالی باید سطوح بالایی از انگیزه را در خود حفظ کنند. به‌طورکلی دو نوع انگیزه در فطرت آدمی وجود دارد، انگیزه‌های درونی و بیرونی. انگیزه‌های بیرونی مانند کسب نمره‌های خوب، پیروزی در مسابقات ورزشی و کسب درآمد، توسط دنیای بیرونی ما اندازه‌گیری می‌شوند. تقریباً هر رهبری از زمان کودکی‌ آشنایی خوبی با کسب دستاورد و پیروزی داشته است. کسب موفقیت به همان شکلی که دنیای بیرون آن را تعریف می‌کند، باعث ایجاد انگیزه در رهبران می‌شود و البته که بسیاری از رهبران تمایلی به تأیید این مسئله ندارند. آن‌ها از احساس شهرت و اعتباری که با ارتقای درجه و پاداش‌های مالی همراه می‌شود لذت می‌برند. این چرخه از سال‌های ابتدایی زندگی آغاز می‌شود؛ اما از طرفی هر موفقیتی منجر به میل بیشتر به پول، شهرت یا قدرت می‌شود و به همین دلیل است که بسیاری از افراد با داشتن ثروت و قدرت زیاد همیشه خود را باکسانی مقایسه می‌کنند که چیزهای بیشتری از آن‌ها دارند.

اینکه به‌کلی فقط باانگیزه‌های بیرونی به جلو حرکت کنیم تله خطرناکی است که می‌تواند منجر به‌دور شدنمان از فلسفه زندگی و چرایی‌مان شود. از طرفی انگیزه‌های بیرونی همیشه ماندگار نیستند؛ ولی انگیزه‌ای که با فلسفه زندگی و چرایی ما همراه شود، ماندگار و جاودانه است.

در مسیر چیرگی در رهبری، تلاش برای رهبری‌کردن بدون فلسفه زندگی و چرایی، همانند رانندگی از تبریز به استانبول با یک باک نصفه است. بالاخره در مسیر بنزین تمام می‌شود. اما دانستن، به‌خاطرآوردن وزندگی کردن با رسالت و چرایی، شبیه به چندمین پمپ‌بنزینی است که در این سفر پیش روی خودداریم. می‌توانیم سوختمان را تأمین کنیم و به مسیر ادامه دهیم.

مردم تصور می‌کنند سخت‌کوشی و زیاد کارکردن چیزی است که خسته‌مان می‌کند؛ اما سخت‌کوشی باعث خستگی‌مان نمی‌شود. نداشتن فلسفه زندگی و چرایی است که ما را خسته می‌کند. ما به‌خاطر آنچه انجام می‌دهیم، تحلیل نمی‌رویم. تحلیل‌رفتن زمانی اتفاق می‌افتد که فراموش می‌کنیم چرا کاری را انجام می‌دهیم.

چرایی و انگیزه‌های درونی و بیرونی ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که خیلی‌ها در جستجوی شادی و رضایت هستند؛ ولی در پیداکردن آن مشکل‌دارند. چرا که از تفاوت بین دو مفهوم «شادی و رضایت» و «خوشحالی» آگاه نیستند. این بدان علت است که شادی یک اتفاق بیرونی نیست، بلکه یک چیز درونی است. شادی از کاری که انجام می‌دهیم، پدید نمی‌آید؛ بلکه از معنا و نیتی که در کارمان وارد می‌کنیم، حاصل می‌شود. به همین دلیل است که نباید دنبال و یا در پی شادی باشیم. با شور و اشتیاق و نیت زندگی‌کردن، شادی را به همراهش خواهد داشت. در مسیر چیرگی در رهبری‌فردی، رهبری کسب‌وکار یا رهبری سازمانی لازم نیست موفقیت را تعقیب کنیم. فقط کافی است با داشتن نیتی بزرگ، تصمیمی بگیریم که تفاوتی را رقم بزنیم، آن‌وقت موفقیت به سراغمان خواهد آمد.

امام علی (ع): «در شگفتم از کسی که گمشده خود را می‌جوید، اما خویشتن را گم‌کرده و آن را نمی‌جوید.»

تمایز بین حس «شادی و رضایت» و «خوشحالی» در مسیر چرایی

همه ما آدم‌ها چرایی، هدف، انگیزه یا باوری از صمیم قلب داریم که منشأ شور و اشتیاق و الهام‌بخشی‌مان است؛ لذا برای اینکه هر روز باانگیزه به سر کارمان رفته و موقع بازگشت به خانه احساس رضایت داشته باشیم علت این فلسفه زندگی و چرائی ما است. حس رضایت، خوشحالی نیست. خیلی چیزها ما را در محیط کسب‌وکار خوشحال می‌کنند، اما تحقق اهداف، ترفیع شغلی، افزایش مشتریان و… حس خوشحالی موقتی است و پایدار نیست؛ لذا حس رضایت و شادی یعنی انگیزه‌های درونی عمیق‌تر و ماندگارتر از حس خوشحالی یعنی انگیزه‌های بیرونی است. فرق و تمایز بین خوشحالی (انگیزه‌های بیرونی) و حس رضایت و شادی (انگیزه‌های درونی) مثل فرق بین دوست‌داشتن و عاشق بودن است. اگر هر روز در زندگی و سر کارمان حتی احساس خوشحالی هم نداشته باشیم؛ ولی اگر این احساس را داشته باشیم که جزئی از یک هدف والاتریم می‌توانیم در مسیر این هدف یا اهداف، حس رضایت داشته باشیم. به همین دلیل است که مواردی از قبیل ترفیع حقوق و جایگاه شغلی و سازمانی برای ما احساس خوشحالی ایجاد می‌کنند نه حس رضایت.

در یک‌کلام خوشحالی، ناشی از چیستی کارمان و حس رضایت ناشی از چرائی آن است. چرایی مقصد است و چگونگی‌ها مسیرهای رسیدن به آن

ناصرخسرو

 دلت خانه آرزو گشته است و زهر است آرزو                                          زهر قاتل را چرا دل همی معجون کنی

  • تمرین
  1. به‌عنوان یک رهبر فردی یا رهبر سازمانی، در مسیر تعیین اهداف زندگی شخصی و شغلی‌تان، چه انگیزه‌های درونی و بیرونی دخیل بوده‌اند و کدام یک از این انگیزه‌ها پایدار و ماندگار بودند؟
  2. گفتیم «شادی و رضایت» یک اتفاق بیرونی نیست، بلکه یک چیز درونی است. شادی و رضایت از کاری که انجام می‌دهیم، پدید نمی‌آید؛ بلکه از معنا و نیتی که در کارمان وارد می‌کنیم، حاصل می‌شود. با درنظرگرفتن این موارد در زندگی شخصی و مسیر شغلی و کسب‌وکارتان، دخیل کردن چه نیت‌هایی در کارهایتان موجب ایجاد شادی درونی در شما می‌شود؟ به این موضوع عمیقاً بیندیشید و اگر از کمبود شادی و رضایت در زندگی‌تان شکایت دارید این موارد را شناسایی و آنها را اجرایی نمانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری